پایان سریال دلدادگان چگونه تغییر کرد؟
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۵۹۹۳۵
دلدادگان اگرچه در اوایل کار زیر سایه پدر حامد عنقا و حواشی ژورنالیستی هوشمندانهاش ماند و چندان دیده نشد و بعدتر نیز همزمانی با جامجهانی و تغییرات پیدرپی ساعات پخش رمقش را گرفت؛ اما هر چه گذشت توانست بیشتر خود را سر زبانها اندازد.
به گزارش شهروند، حالا درحالیکه بهنظر میآمد این سریال با همان دستفرمان، با محبوبیتی ملموس به خط پایان خواهد رسید، اما روز پایانی سریال انتقاداتی بیسابقه بهوجود آورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیل انتقادات
آخرین قسمت دلدادگان بهگفته منتقدان پر بود از سوتیهای گوناگون. مثلا تماشاگر میبیند که ارغوان راننده خودرو است، اما بعد از تصادف او را در صندلی عقب میبینیم. یا میبینیم که پلیس نمیتواند خود را سر صحنه تصادف برساند، اما همان پلیس سر وقت میتواند جلوی خروج افسانه را بگیرد. سرنوشت افسانه هم که داستان خود را داشت؛ که به پست عجیب پانتهآ بهرام انجامید...
داستان چیست؟!
آخرین روز هفته موعد نمایش آخرین قسمت سریال دلدادگان بود. روزی که قرار بود حساب کینه کهنه افسانه و مالک صاف شود و بهواقع حق به حقدار برسد، البته به سبکوسیاق تلویزیون ایران که همیشه حق نه به حقدار که به آدم خوبه میرسد. اینجا هم قرار بوده آدم خوبه، در پایان سربلند از کوره ماجراها بیرون آید و قطب بد ماجرا شکست را تجربه کند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، به گفته پانتهآ بهرام قرار بوده افسانه که فهمیده بود امیر در اصل پسر خودش بوده، برای نجات او وارد گود شده و درنهایت هم توسط هاتف کشته شود.
اما آنهایی که شب جمعه پای تلویزیون نشستند تا آخرین قسمت دلدادگان را تماشا کنند، با چیز دیگری روبهرو شدند. در سریالی که پخش شد، از زبان یکی از کاراکترهای قصه شنیده شد که افسانه را در یکی از مرزهای خروجی کشور دستگیر کردهاند. اتفاقی که صدای پانتهآ بهرام را که نقش افسانه را بازی میکرد، درآورد...
اعتراض پانتهآ
آنهایی که آخرین قسمت سریال دلدادگان را دیدند، شاید اغلبشان نمیدانستند چگونه قرار است سر و ته ماجراها هم آید و داستان به نقطه پایان برسد، اما همان خیل ناآگاه هم وقتی آخرین قسمت را تماشا کردند، حس کردند چیزی در این بین میلنگد و به عبارت بهتر احساس کردند ماجرا یکجورهایی سرهمبندی شده است.
همین که شخصیتی که تمام ماجراها را کینه سنگین او شکل داده بود، بیسروصدا و دور از چشم تماشاگر و تنها براساس گفته یک کاراکتر دیگر به فرجام کارش رسید، به این معنا بود که اتفاقی در این میان افتاده و این پایان سرهمبندیشده سریال آشکارتر از آن بود که فهمش نیازی به کارشناسی داشته باشد یا بدبینی خاصی را بطلبد، به همین دلیل هم بود که در لابهلای زمزمهها و غرها و نقزدنهای کاربران فضای مجازی پست اینستاگرامی پانتهآ بهرام که از سانسور شدن پایان سریال دلدادگان خبر داد، مثل توپ صدا کرد.
پانتهآ بهرام نوشته بود: «پایان افسانه این نبود، اگر بدقولی صداوسیما نبود!! افسانه برای نجات پسرش، توسط هاتف کشته میشد...» بازیگر نقش افسانه در پایان هم هشتگی به نام #مسائل مالی را الصاق کرده بود تا به روشنی توضیح دهد ماجراها از کجا آب میخورد...
منوچهر وارد میشود
منوچهر هادی اما نگذاشت به قول قدیمیها جوهر امضای پانتهآ خشک شود. او که با هجمههای زیادی روبهرو شده بود، با انتشار پستی به انتقادها پاسخ داد. هادی درباره نرسیدن ماموران سرصحنه تصادف توجیهات خود را ارایه کرده بود، با اینکه انتقاد اصلی چیز دیگری بود...
پایان باز؟
عدهای از کاربران فضای مجازی نوشته بودند که دلدادگان چون نتوانسته ماجرا را جمعوجور کند آن را با پایان باز تمام کرده است. حالا پاسخ هادی را میشنویم: «پایان باز؟ تعجب میکنم!!! امیر پسر افسانه شد. ارغوان دختر مالک و مرضیه. هاتف در صحنه تصادف کشته شد. عنایت پدر هاتف دستگیر شد. افسانه هم دستگیر شد. ارغوان هم در کماست که اگر به هوش میآمد عدهای معترض میشدند پایانش هندیه در هرحال این کجاش بازه من نمیدونم.»
منوچهر علیه پانتهآ
هادی اما پاسخ پانتهآ بهرام را مفصل میدهد. او با اشاره به اینکه در قسمت پایانی چیزی سانسور نشده، میگوید: «اما یکی از بازیگران اصلی ما در فینال کار با ما همراه نشد که دلیل آن را تهیهکننده توضیح خواهند داد. ایشان را قضاوت نمیکنم، ولی ما مجبور شدیم فیلمنامه را تغییر دهیم و در نبود ایشان بهترین فینالی که میشد نویسنده کار بنویسد و ما بگیریم همین بود. اینکه افسانه باید با امیر روبهرو میشد. در نسخه اصلی فیلمنامه موجوده و ابتداییترین اصل در داستان ما تقابل این دو کاراکتر بوده که در نبود بازیگر مذکور امکانش میسر نبوده. »
فینال
حالا درحالیکه پانتهآ بهرام در این وسط سیبل شده و کمبودها را به پای او نوشتهاند، باید دید پاسخ او به این اتهامات چیست. او حالا متهم است که برای مسائل مالی دلدادگان را نیمهکاره رها کرده و کارگردان مجبور شده است در نبود او پایان را تغییر دهد...
منبع: فرارو
کلیدواژه: پانته آ بهرام سریال دلدادگان صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۵۹۹۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرکشی اقتصاد!
وحید حاج سعیدی؛ چندی قبل یکی از مسئولان اقتصادی دولت، با تمثیل تورم به اسب، اظهار کرد برای مهار تورم به شکل آنی، باید همه قیمتها تحت نظارت دولت باشند و با استفاده از ایجاد فضای حاکمیتی و ابزارهای امنیتی، باید به این مهم دست پیدا کنیم. در عین حال ایشان معتقد به «دور ریختن افسانههایی»، چون مبانی بازار آزاد شده است!
حقیقت امر ما از علم «جانور شناسی» و «اقتصاد» سررشته چندانی نداریم، ولی به اندازه وسع مان (!) اسب را در کوچه و خیابان دیده ایم و یادمان میآید که همسایه مان خدا بیامرز میرزا یدالله تعریف میکرد که یک عمر با اسب و ارابه از حاشیه جنگل یک ارابه خاک میآورد و به خلق الله میفروخت. با همین اسب و ارابه و کرایه ناچیز چند تومانی، بدون نیاز به فضای حاکمیتی و ابزارهای امنیتی و به دور ریختن افسانههای مبانی بازار، هم زندگی اش را میگذارند، هم بچه هایش را مدرسه و دانشگاه فرستاد و عروس و داماد کرد و خدابیامرز تا آخر عمر هم دستش را پیش کسی دراز نکرد!
از مقوله اقتصاد هم به اندازهای درک و فهم داریم که سایرین دارند و ما هم مثل مردم عادی، اقتصاد و مولفههای آن را با جیب و سفره خودمان مقایسه میکنیم و اعداد و آمارهای مثبت اقتصادی را در خوشبینانهترین حالت تا اواسط برج درک میکنیم!
اما با وجود قلت دانش در مقوله جانور شناسی و علوم پایه همین قدر را درک میکنیم اقتصاد هم مانند هر علمی دارای مبانی و اصولی است که اگر خلاف این مبانی عمل شود نظیر خوش و بش با قیمتها یا امر و نهی به اقتصاد و ...، اقتصاد از «الاغ» هم زبان نفهمتر میشود، «اسب» که جای خود دارد!
اقتصاد دستوری به این معناست که دولت مشخص کند چه کسانی صاحب ثروت افسانهای شوند و چه کسانی برای حداقلها دست و پا بزنند؟ برایند اقتصاد دستوری میشود فرمایشات مشعشع کارشناس رسانه ملی که با ۳۰ کیلو اضافه وزن به مردم توصیه میکرد برنج خالی بخورند! در اقتصاد دستوری افزایش حقوق کارگر تورم ایجاد میکند، ولی حقوق نجومی و افسانهای عدهای عین ثواب است! ماحصل چنین اقتصادی میشود جراحی اقتصادی بدون بیهوشی و ریکاوری و بخیه و سایر پروسیجرهای متعارف که نتیجه از قبل پیداست!
بپذیریم حل معضل اقتصاد با گزاره های فارغ از علم و واقعیت، نه نتها نتیجهای در بر ندارد بلکه باعث بروز آسیبهای جدیتر به بدنه اقتصادی میشود که خود دارای باگهای متعددی است و بر پایههایی سست بنا نهاده شده است. در حقیقت ثمرات ویرانگر و تالیهای فاسد اقتصاد دستوری بر شئون زیست اجتماعی شهروندان از حاشیه شهر به متن شهرها کشیده است و سفرههای بسیاری خانوادهها را درنوردیده است!
بی تردید وجود ابزارهای تعزیراتی و نظارتی و امنیتی، مُسکنهای موقتی هستند که در مواقعی برای کنترل معدود مولفههایی ضروری هستند، ولی اصل اقتصاد و ثبات در آن نیازمند برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت، کنار گذاشتن رودربایستی با صاحبان قدرت و ثروت، جمع کردن بساط رانت و امضاهای طلایی و مجوز واردات، اخذ مالیات جدی و ... تغییر قوانین خاک گرفته و در نهایت ایجاد اصل شفافیت در همه امور است.
اقتصاددانان بهرغم اختلافات بسیاری که با یکدیگر دارند، بر سر چند اصل اساسی توافق کامل دارند. یکی از آن اصول نیز میگوید، گردش واقعی اقتصاد و سازوکار بازار بهتر از گزینههای دیگر موجب تولید و مصرف بهینه میشود که در نهایت منجر به رفاه شهروندان نیز خواهد شد. یادمان باشد اقتصاد و مولفه هایش زبان نفهمتر و سرکشتر از آن هستند که با داغ و درفش یا خواهش و تمنا، باب میل ما فراز و فرود داشته باشند!