Web Analytics Made Easy - Statcounter

همه آنهایی که سریال دلدادگان را دنبال کردند بعد از دیدن آخرین قسمت این سریال واکنش جالبی را نسبت به حواشی و زد و خوردهای احساسی که این سریال پلیسی و عاشقانه داشت ابراز نکردند .

توقعی که همه از منوچهر هادی درباره ساختن فیلم های سینمایی عاشقانه با پایان تا حدی رضایت کننده داشتند در سریال دلدادگان حاصل نشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


پاسخی که عوامل دلدادگان به این نارضایتی ابراز کردند قهر یکی از بازیگران اصلی سریال بود که باعث شد داستان عوض شد و یک پایان دیگر برای آن نوشته شود.

دلدادگان از کجا آمدند؟

طرح سریال «دلدادگان» مربوط به سه یا چهار سال قبل است، بابک کایدان و مهدی محمدنژادیان در آذر ۹۵ با ایرج محمدی طرح خود را مطرح می کنند و نگارش فیلمنامه ۹ ماه طول می کشد تا اینکه پس از پیش تولید، فیلمبرداری سریال با نام «پاهای بیقرار» به کارگردانی منوچهر هادی، آخر مرداد ۹۶ آغاز می شود. مجموعه جدید محصول سیمافیلم بود و به سفارش شبکه پنج جلوی دوربین رفت. بنابراین از تابستان سال گذشته تا اواخر تیر امسال، همه این مجموعه را مربوط به شبکه پنج میدانستند. اما در نهایت مرداد ۹۷ و یک سال پس از شروع ساخت آن، سیما فیلم تصمیم گرفت آن را از شبکه سه با نام «دلدادگان» در ۶۰ قسمت به روی آنتن بفرستد.
این مجموعه سه فصل داشت که فصل اول آن مربوط بین ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۴ می گذرد. فعلا دو هفته ای است که فصل اول این مجموعه به روی آنتن رفته. بخشی که با گره خوردن چند ماجرای عشقی و جنایی شروع شده و سعی می کند در هر قسمت با یک اتفاق غیرمنتظره بیننده را به سمت خود جلب کند.

عوامل سریال دلدادگان

عوامل سازنده سریال «دلدادگان» همه افرادی هستند که پیش از این و مخصوصا در چند سال اخیر نام آنها را شنیده ایم یا در تیتراژهای مختلف نامشان را دیده ایم. از کارگردان مجموعه شروع می کنیم، کسی که کارش را با دستیاری شروع کرده و حالا دو سه سالی است که بسیار پر کار است. منوچهر هادی که روزگاری کنار دست اصغر فرهادی در فیلم «چهارشنبه سوری» و کیانوش عیاری در مجموعه «هزاران چشم» مشغول به کار بوده، کارگردانی را با ساخت تله فیلم شروع کرد و در سال ۸۶ اولین سینمایی بلند خود را با نام «قرنطینه» ساخت. از آن زمان تاکنون ۶ فیلم سینمایی، یک مجموعه نمایش خانگی و ۵ سریال ساخته که در میان آنها «من سالوادور نیستم» که مدتی پرفروش ترین فیلم سینمای ایران بود و «آینه بغل» که به تازگی اکرانش تمام شده، از کارهای شاخص هادی محسوب می شوند.

واکنش عوامل به یک پایان بندی بد

قسمت پایانی سریال “دلدادگان” سوم آبان  از شبکه سه سیما روی آنتن که اگر حاشیه اینستاگرامی ایجاد شده برای آن توسط بازیگرش نبود، شاید خیلی‌ها از وجود چنین مجموعه‌ای مطلع هم نمی‌شدندپایان‌بندی سریال تغییر کند و مخاطبان به پایان آن انتقاد کنند.
در پاسخ به انتقادات مخاطبان سریال “دلدادگان” ابتدا پانته‌آ بهرام با انتشار پستی اعلام کرد که پایان‌بندی سریال به دلیل بدقولی صداوسیما و مسائل مالی تغییر کرده است و در ادامه شاهرخ استخری از اختلافات پیش آمده بین پانته‌آ بهرام با عوامل سریال در روزهای پایانی پرده برداشت.

دفاع نویسنده دلدادگان از پایان بندی

بابک کایدن یکی از نویسندگان دلدادگان در دفاع از این پایان بندی با روزنامه هفت صبح گفت :رویایی افسانه و امیر جزو بدیهی ترین اصول نمایشی بود و باید این دو نفر را رو در روی یکدیگر قرار می دادیم.ما این کار را کرده بودیم که فیلمنامه اش موجود است و من در صفحه اینستا گرام دوصفحه عکس گذشاتم و با سند ارائه دادم که افسانه برای نجات بچه اش به صحنه بر می گشت.
او مقابل هاتف می ایستاد و التماس می کرد که امیر را ببخشد .
امیر گیج شده بود که ماجرا چیست ولی شلیک می کند . افسانه هم خود را مقابل شلیک قرار می دهد خانم بهرام نیامد و مجبور به تغییر فینال شدیم.
ایرج محمدی تهیه کننده این سریال نیز در پاسخ به انتقادات درباره پایان دلدادگان به جام جم گفت :هیج سانسور یا جرح و تعدیلی در قسمت پایانی این مجموعه در کار نبود سناریوی تمام قسمت های این مجموعه تلویزیونی و پایان بندی آن از مدت ها قبل در اختیار مدیران صدا و سیما قرار گرفته و به تاییدشان رسید بود اما خانم بهرام به گونه ای دیگر واکنش نشان داد و در اعتراض به مسائل مالی در قسمت پایانی مجموعه حضور پیدا نکرد .
ما که نمی توانستیم قطار در حال حرکت مجموعه را بی پایان بندی رها کنیم لذا مجبور شدیم پایان بندی متفاوتی را در نظر بگیریم چرا که بهرام در سکانس پایانی بازی نکرد.

حقایق تازه از اختلافات کارگردان با پانته آ بهرام

اما پست جدیدی که منوچهر هادی منتشر کرده، حقایق بیشتری در مورد اختلافات پیش آمده بین پانته‌آ بهرام و عوامل سریال را فاش کرده است. منوچهر هادی با بیان اینکه صداوسیما هیچ سانسوری در قسمت‌های پایانی اعمال نکرده، در بخش دیگری از صحبتهایش اشاره کرده که یکی از بازیگران سریال (پانته‌آ بهرام) در فینال کار با آنها همراه نبوده و آنها مجبور شده‌اند فیلمنامه را تغییر بدهند.
منوچهر هادی در بخشی از پستی که در واکنش به انتقادات مخاطبان منتشر کرده، در مورد پایان‌بندی سریال توضیح داده است: “نکته بعدی اینکه صدا و سیما هیچ دخالت و سانسوری در قسمت‌های پایانی نداشته. حتی یک فریم. یکی از بازیگران اصلی ما در فینال کار با ما همراه نشد. که دلیل آن را تهیه کننده توضیح خواهند داد. و تلاش من و نویسنده هم موثر واقع نشد. ایشان را قضاوت نمیکنم ولی ما مجبور شدیم فیلمنامه رو تغییر دهیم و در نبود ایشان بهترین فینالی که می‌شد نویسنده کار بنویسه و ما بگیریم همین بود. بی نهایت از بازی بازیگرانم راضی ام. ایکاش این بازیگر توانا و مستعد کار رو ترک نمی‌کرد و ما نیز فینال بهتری رو تقدیم میکردیم. اینکه افسانه باید با امیر روبرو میشد. در نسخه اصلی فیلمنامه موجوده و ابتدایی ترین اصل در داستان ما تقابل این دو کاراکتر بوده که در نبود بازیگر مذکور امکانش میسر نبوده .
حتما این بازیگر محترم هم دلایلش برای ترک کار از نظر خودشون کافی بوده ولی کلیه عوامل فیلم با شرایط خیلی سخت تر از ایشان با عشق و علاقه و تعصب به کارشون ایستادند در کنار هم و کارشونو ترک نکردند و به اتمام رسوندند.

ضعف دوباره منوچهر هادی در سریال دلدادگان

در تلویزیون و سینما دقت در فیلمنامه، کنش منطقی بازیگران، شکل‌گیری درست داستان و شخصیت‌پردازی یکی از مسائل مهمی است که هر کارگردانی ماه‌ها وقت برایش صرف می‌کند و به نظر می‌رسد منوچهر هادی کمتر به این بخش توجه می‌کند و وسواس چندانی روی شکل منطقی داستانش ندارد.
او پیش از «دلدادگان» در سریال «عاشقانه» ضعف خود را در نوشتن و پیش‌بردن داستان نشان داده بود و حالا این معضل به سریال جدیدش نیز سرایت کرده و باعث انتقاد‌های زیادی به پایان‌بندی سریالش شده است. اگر بخواهیم از گاف‌های فصل دوم مثل نجات پیدا کردن فرزانه و فرزندش در آتش‌سوزی مهیب خانه تا دزدیدن بچه و عمل جراحی پلاستیک عبور کنیم، فصل سوم سریال با ضعف‌های عجیب و غریبی در فیلمنامه مواجه بود.
اتفاقات کلیشه ای و نخ نما شده
در فصل سوم بسیاری از اتفاقات به صورت کاملاً کلیشه‌ای و نخ‌نما رخ می‌داد، مثلاً یکی از شخصیت‌ها حین عبور از جایی حرف مهمی را می‌شنید و متوجه ماجرا می‌شد یا شخصیتی خیلی اتفاقی متوجه ماجرایی می‌شد و بعد سربزنگاه خودش را به محل حادثه می‌رساند تا همه چیز ختم به خیر شود. از آن بدتر افسانه در نقش یک ضدقهرمان هر کاری که می‌توانست انجام می‌داد و کسی جلودارش نبود. او خیلی راحت و ریلکس کسی را کشت و هیچ اتفاقی نیفتاد و حساسیت کسی را برنینگیخت. فیلم لبریز از چنین گاف‌هایی است که اگر بخواهیم قسمت به قسمت شرح دهیم، خودش یک مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.

هادی همه چیز را یک هو تمام می کند

اما آنچه بیش از هرچیزی باعث رنجش مخاطبان شد، بی‌توجهی به شکل منطقی داستان در دو قسمت آخر بود. هادی همانند «عاشقانه» ناگهان تصمیم می‌گیرد همه چیز را یکهو تمام کند. همانطور که در «عاشقانه»، ناگهان «گیسو» که خبر مرگش در تمام شهر پیچیده بود پیدا شد و به آغوش خانواده جدیدش بازگشت، در «دلدادگان» نیز در دو قسمت آخر ناگهان امیر متوجه نیت افسانه می‌شود، هاتف پی به هویت امیر می‌برد، امیر دزدیده می‌شود و بعد به شکلی کاملاً هندی نجات پیدا می‌کند و در مسیر بازگشت تصادف می‌کند و الی آخر... از آن سمت مالک پی به ماهیت افسانه می‌برد و او حین فرار بازداشت می‌شود، هاتف خودکشی می‌کند، ارغوان به کما می‌رود و دوباره الی آخر...
اتفاقی عجیب و محیرالعقول در سریال های ایرانی
آنچه بیش از فیلمنامه، ماجرا‌های دو قسمت آخر «دلدادگان» را جالب می‌کند، حاضر نشدن پانته‌آ بهرام در قسمت پایانی سریال است. بازیگر نقش اصلی سریال ناگهان تصمیم می‌گیرد در قسمت آخر حاضر نشود تا کارگردان مجبور به تغییر پایان‌بندی شود؛ اتفاقی عجیب و محیرالعقول که فقط در سینما و تلویزیون ایران اتفاق خواهد افتاد. در حالی که بیشتر کشور‌ها با سرمایه‌گذاری روی سریال‌هایشان به دنبال جذب مخاطب جهانی هستند، در سریال‌های ایرانی حاشیه‌ها همچنان حرف اول را می‌زنند. این همه هزینه برای ساخت یک سریال سه فصلی عملاً با توجه به حاشیه‌های عوامل «دلدادگان» بر باد رفت تا حتی مخاطب ایرانی هم از نتیجه نهایی ناراضی باشد.

داستانی عامه پسند با جواب پس داده

«دلدادگان» مجموعه‌ای از تمام آن چیزهایی بود که معمولا در فیلمسازی منوچهر هادی دیده می‌شوند؛ داستانی عامه‌پسند که محتوای جواب‌پس‌داد‌ه‌ترین فاکتورهای رمان‌های اصطلاحا بازاری است، به اضافه ستاره‌های مطرح بازیگری برای ایفای نقش‌هایی که شاید به اقتضای قصه، هنرپیشه‌های دیگری برای بازی کردن در آنها مناسب‌تر بودند. اما جذابیت‌هایی که اصالت نداشته باشند و با کف سلیقه و نیاز مخاطبان ارتباط برقرار کنند، معمولا به دلیل خاصیت بی‌دوامی‌شان و رویگردانی ناگهانی مخاطب از آنها، صاحبان چنین آثاری را غافلگیر خواهند کرد. حرکت بین دو زمان به هم متصل که هر کدام به سوی متضادی از تاریخ حرکت می‌کنند، بستر قصه را از محورهای مختلفی برش می‌دهد و تکه‌تکه می‌کند؛ چنانکه درون زمان‌ها، جوامع و انسان‌ها را می‌توان دید.
نشان دادن دو دوران تاریخی متضاد 
این دو زمان به هم متصل یعنی دوران پهلوی و دوران پس از انقلاب که هر کدام به سوی متضادی از تاریخ می‌روند، یکی آرمان‌شهر خود را در ایران باستان و گذشته دور می‌بیند و دیگری در مهدویت و جامعه مدینه النبی که از جهات مختلفی با هم متفاوتند و هر کدام از این دو کاراکتر قهرمان‌هایی متعلق به این دو دوره متفاوت هستند. نطفه داستان «دلدادگان» از چالش تناقضی که در نگرش این دو نوع انسان به مسائل سیاسی-اجتماعی پیرامون‌شان وجود دارد، شکل می‌گیرد. منطق و جهان‌بینی یکی از این آدم‌ها که (حمید گودرزی بازی‌اش می‌کند) در زمان شاه بیشتر جواب می‌دهد و باعث موفقیت او در شئونی می‌شود که همان‌ها را هم در وضعیت آن دوران به‌عنوان موفقیت جا انداخته‌اند؛ او آدم می‌فروشد و ثروتمند می‌شود. اما شخصیت دیگری هست که از منطقی دیگر پیروی می‌کند، از منطقی که بعدها به‌عنوان انقلابی‌گری شناخته می‌شود و آینده هم متعلق به همین منطق است.
ایجاد علاقه بین دختر و پسری که خودشان نمی‌دانند خواهر و برادر هستند، از کوته‌نظرانه‌ترین و عقب‌مانده‌ترین تم‌های داستانی دنیاست و بیشترین بسامد را هم در ایران دارد. نویسندگان «دلدادگان» برای اینکه چنین موقعیت دراماتیک نخ‌نمایی را ایجاد کنند، دست به دامان تغییر رژیم سیاسی در ایران شده‌اند تا مقدمات جدایی پدر و مادرها از یکدیگر و خلاصه تمام مسائلی که باعث می‌شود یک خواهر و برادر از هم جدا شوند و بعد به شکل سوءتفاهمی از عشق کنار هم قرار بگیرند را در داستان‌شان فراهم کردند. انتخاب چنین قالبی برای قصه‌پردازی به چالش تناقض بین دو زمان مختلف و آدم‌هایی که هر کدام نماد یکی از این دو زمان هستند، می‌پردازد اما این شکل قصه‌گویی‌ها از قواره چنین موضوع عمیقی خیلی کوچک‌تر است. همین‌طور است نوع پرداختن این فیلمنامه به روابط انسانی اعم از سوءتفاهمات، کینه‌ها، ایثارها و تمام چیزهای دیگر.
فاکتورهای عوام‌پسند و بازاری برای جذب مخاطب
تجربه نشان داده که فاکتورهای عوام‌پسند و بازاری برای جذب مخاطب، معمولا تاریخ‌مصرف کوتاهی دارند و «دلدادگان» هم مشمول همین قاعده شده و وقتی روی آنتن رفت که دیگر با چند هنرپیشه مشهور و داستان یک عشق نافرجام به دلیل خواهر و برادر درآمدن دو دلداده، نمی‌شد مخاطب را جذب کرد. موضوع سریال سه‌گانه «دلدادگان» که رویارویی دو انسان از دو نوع تفکر، یکی متعلق به دستگاه فکری شکل گرفته توسط نظام سیاسی قبل و دیگری متعلق به نظام انقلابی است، اتفاقا یکی از مهم‌ترین مسائل روز جامعه ماست که اگر به جای منوچهر هادی، یک فیلمساز کاربلد به آن می‌پرداخت، صرفا با پست اعتراضی پانته‌آ بهرام درخصوص عوض شدن پایان قصه، مردم از وجود چنین سریالی مطلع نمی‌شدند و مخاطب تلویزیون را با کمک خود قصه درگیر خودش می‌کرد. چالش بین این دو تفکر، یعنی تفکر وفادار به رژیم قبل و تفکری که انقلاب را به وجود آورده است در داستان «دلدادگان» صرفا برای این استفاده می‌شود که مقدمات بی‌خبری دو خواهر و برادر از هم و عشق سوءتفاهم‌گونه آنها به یکدیگر در روزگار جوانی را آماده کند. یک ضرب‌المثل قدیمی ایرانی، چنین وضعیتی را به ساختن لگن با فلز طلا تشبیه می‌کند. اما پرانتزی که می‌شود پس از بحث درباره مضمون «دلدادگان» و کیفیت فنی کار آن باز کرد، به حاشیه قسمت پایانی این سریال برمی‌گردد.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۵۸۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیاتی جالب درباره دنیای پرزرق و برق و باشکوه بازیگری بهرام افشاری

آفتاب‌‌نیوز :

نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجرا‌های خود با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانه‌ای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگی‌های نمایش افشاری که این روز‌ها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.

در این یادداشت آمده است:

«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلم‌های مختلف و طرح روایت‌های متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش می‌رفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربه‌های خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت می‌کرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آن‌هایی که نمایش‌های «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیده‌اند، او را به خاطر می‌آورند. بازیگر هم‌نسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را می‌داد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلی‌شان بود، اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.

افشاری، به خاطر ویژگی‌های ظاهری‌اش اغلب در نقش‌های کمدی و فضا‌های طنزآمیز روی صحنه می‌رفت، صدای خوب، قدرتش در بداهه‌گویی و انعطاف بدنی‌اش کمک می‌کرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدی‌اش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد می‌تواند سیمای جوان بذله‌گو و طناز را تغییر دهد.

موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه ساده‌اش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط می‌شد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی می‌کرد، از تماشاگر خنده می‌گرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر می‌کرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و ساده‌دل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.

طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزد‌های وسوسه‌کننده عمر بازیگری افشاری را تضمین می‌کند. نکته‌ای که به نظر می‌رسد، یکی از دغدغه‌های شکل‌گیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار می‌دهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان می‌دهد که فردای حرفه‌اش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمی‌بیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی می‌کند که دوره طلایی حرفه‌اش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاری‌های فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملال‌آور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازی‌اش تینو صالحی قرار داده است.

تعامل و بده بستان‌های آن‌ها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشت‌های قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی …» متلک‌های سیاسی و تکه‌پراکنی‌های اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، می‌تواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکه‌های اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسائلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی می‌کند.

برای افشاری به شهادتِ «چه کسی …»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویا‌های او همچنان روی صحنه جان می‌گیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس می‌کند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوع‌الکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با مأموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواسته‌ای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترس‌ها و تردید‌های یک ستاره، غیرقابل باور نیست.

«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستاره‌هاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» می‌تواند بار‌ها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی …» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنگی نمی‌گیرد.

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • درباره آخرین وضعیت مجموعه‌ای بلاتکلیف/ چرا سریال حضرت معصومه(س)ساخته نمی‌شود؟
  • نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علت‌ها واکاوی شوند
  • جزئیاتی جالب درباره دنیای پرزرق و برق و باشکوه بازیگری بهرام افشاری
  • پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی یکی از مسایل مهم و محوری در ایلام است
  • نقش‌آفرینی بازیگر «لیسانسه‌ها» در «شب دیجور» محمود معظمی
  • مجموعه تلویزیونی «گرگ» از شبکه ۴
  • دانلود سریال افعی تهران قسمت ۱۰ دهم ( دانلود قسمت 10 افعی تهران ) حجم رایگان
  • دانلود سریال افعی تهران قسمت 10 با حجم رایگان
  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • ادامه «بدقولی کنداکتوری تلویزیون» با رخنه شبکه یک